اولین جمله + دندانهای تازه
دختر مه رویم وانیای عزیزم اومدم برات لحظه ساختن اولین جمله ی تو رو ثبت کنم . دیشب حدودا" ساعت 10 شب بود طبق روال هر شنبه خونه مامان فرزان بودیم ، دایی جونت رفت زباله ها رو بگذار تو سطل مخصوص زباله ، تو داشتی روی تخت مامان فرزان قدم می زدی که چقدر کار خطرناکی این کارت ، یکهو رو به مامان کردی گفتی : " مامان دای رفت " اینم شد اولین جمله ساخته شده دختر گلم با آرزوی روزی که بتونی کامل و روان زبان شیرین مادریت رو صحبت کنی . قربون اون فراست نگاهت تعداد دندونات دو رقمی شده ...
نویسنده :
sepideh
15:56